جای بسی تامل
یا مالک الملک
بعد از کلاس روز یکشنبه تندی داشتم برمی گشتم خونه با یکی از خانمهای کلاس که از اول دبیرستان شاگرد کلاس حاج آقا بودن و باهام هم مسیر هستیم اومدم. داشتیم گل می گفتیم و گل میشنقتیم خدائیش دو دختر مومن و زیبا و درس خون و خدا دوست داره که خدای مهربون برای خونواده اش حفظ کنه .این مامان خوب می گفت دخترام خوبن (الحق راست میگه) می ترسم از جامعه از آدمای ناجور-بهشون میگم شما رو به کی بدم تا خوشبخت تون کنه.
(خدایا تمام عزیزان مون رو خودت از شر جن و انس محافظت بنما"الهی آمین")
ولی یه دلواپسی خاصی هم داشت می گفت پسر م که تقریبا8 - 9ساله اش است میگه مامان مگه من بزرگ بشم نماز می خونم؟ من مثل شماها نمیشم حالا جالب تر از اون این حرفش بود من که تو کف این بچه موندم.
به مامانش گفته چرا ما ماهواره نداریم؟! من مجبور شدم به هم کلاسامو دروغ بگم اونا ازم پرسیدن چرا شما ماهواره ندارین منم گفتم آخه ما پول نداریم فقیریم نمی تونیم ماهواره بخریم!
جای بسی تامل ...