هوالباقی

روز هفتم هم گذشت اونقد زود گذشت که فکر کردم همین دیروز بود که مراسم ختمتون بود مامان بزرگ امروز حدود یک ونیم بود برنامه دست پخت مامان را از شبکه یک رو نشون میدادند که مادر بزرگ خانواده با شوهرش کنارهم بودند و اعضای خانواده با خوشی دستپخت مامان بزرگ را نوش جان میکردند نمیدونید این زوج پیر چه لبخند شیرینی داشتند و ترانه باباها و بابابزرگا و مادرا مادربزرگا رو پخش می کردند یهو بغضم ترکید  چون  لبخندش شبیه لبخندای  بود انگار جلوی دوربین به من لبخند میزدی که من غصه نخورم و مطمئن بشم حالت خوبه...

خدایا روحش را قرین رحمت کن.

"الهی آمین"


نکته نوشت: اگه دلتنگیم زیاده لطفا منو ببخشید و التماس دعا دارم.