مگلی پاوین
هو الستار
سالها قبل تو دوران دانشجوييم يه دختر فرانسوي به نام مگلي پاوين فوق ليسانس دامپزشکي و مادرشون اومده بودن ايران البته نوع مسافرت شون هم خودش جالب بود مگلي پاوين با فارسي و انگليسي دست و پا شکسته بهم حالي کرد که با اسبش و سگش ميخواد دور دنيا بگرده البته مادرش هم تو مسافرتهاش با وسيله نقيله عمومي از اين کشور به اون کشور رهسپارشده باهاش و بهر حال تنها نيستش. دو تا نکته جالب در مورد مگلي پاوين برام خيلي به چشم ميخورد 1- اصلا نه خودش و نه مادرش اهل زيادي شيک و مد روز شدن نبودن خيلي راحت لباس پوشيده بودن اينا فقط مربوط به کشورمون نبود تو تموم کشورهاي ديگه هم اينجوري بودن. اون سال که من ديدمشون به مدت 22 ماه بود که در حال مسافرت بود تازشم 8ماهش رو تو ايران ميگشت و ميگفت از ايران بيشتر از جاهاي ديگه خوشم مياد و و نکتهء دوم هم اين جا بود که خيلي خيلي از مردم مون و کشورمون تعريف ميکرد و ميگفت کشور بسيار خوب با مردماني بسيار مهربون داريد. آدرس ايميلش و آدرس پستيش رو بهم داد و اون روز ازم درخواست کرد که باهاش برم تا اسبش رو ببينم و اسب سواري کنم منم معذرت خواهي کردم و گفتم نميتونم.دلم ميخواست دعوتش کنم براي شام بيان خونه مون اما چون با مامانم هماهنگ نکرده بودم دلم نميخواست خونواده ام تو عمل انجام شده قرار بگيرن. کمي در مورد مذهب و دين صحبت کرديم و بهش دعاي فرج مولامون رو يادگاري دادم. مادرش پرسيد اينا چيه؟ بهش گفت تو ايران مردم منتظر يه امامي هستن که از نظرها غايب هستش و اين دعا براي اومدن اون امامه. براي خودش و من کلوچه قندي خريد البته منم سعي کردم کرايه هاي مسيرمون رو حساب کنم که بزور قبول کرد. خلاصه سادگي پوشش و رفتار اين دو مادر و دختر برام خيلي جالب بود بنظرم با اينکه اروپايي بودن اما لاف بيخود متمدن بودن رو نميزد و راحت و ساده زندگي ميکرد که اينم خودش درسي هستش برامون.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۲ ساعت 11:22 توسط یه قوی عاشق
|