هوالحافظ

زهرا خانم گل تنها خواهرزاده و اولین نوه خانواده پدریمون الان 9سالشه و کلاس سومه. ایشون یکی از کسانی هستن که دوست داره جا پای خاله جان محترمش که من باشم بذارن.

الحمدلله هم زیباست هم شیرین زبونه و هم باهوش و هم حساس و هم خیلی دوست داره مورد توجه و نورچشمی و تک دونه نوه از جنس دخترونه خاندان ما باشه.

بلا مدام بهم گوشزد میکنه خاله شما هم مثل زن دائی ها فقط پسر بدنیا بیار باشه! تا من بشم یکی یکدونه نوه ای که دختره.

شب گذشته شماره منو میگیره و میگه خاله مدرسه مون انجمن اولیاء مربیانه ساعت 5تا6عصر سه شنبه,میری؟ منم بهش اوکی دادم.

صبح امروز یه ربع به هفت زنگ میزنه با صدای تودماغی میگه خاله من مریضم دارم میرم مدرسه اگه حالم خوب نبود و بهت زنگ زدم میای دنبالم. بازم بهش اوکی دادم. خلاصه خاله جان که ما باشیم اول یه سوپ خوشمزه آماده کردم و بعدش آژانسی رفتم دنبالش اما کلی معطل شدم بعد از اجازه از معلمش بردمش دکتر و ایشون یه پنی سیلین شیرین نوش جان کرد تندی اومدیم خونه بساط ناهار و خلاصه خاله شده زبل خان اینجا زبل خان اونجا ...

نکته نوشت مهم: مادران شاغل واقعا دارن از جون مایه میذارن چون هم در بیرون از خانه فعالن هم به شغل شریف و شبانه روزی بدون مرخصی و تعطیلی شوهرداری و بچه داری(که تربیت درست فرزند در صدرهمهء اینهاست) و بالاخره خونه داری مشغولن واقعا خداقوت و دست مریزاد بر شما خانمهای بسیار زحمتکش امیدوارم همگی قدر و شان شما رو بدونن.

جالب نوشت:بعضیا فکر میکنن من مامان زهرا خانومم اینقد که منو می بینن دنبال کارای فرهنگیه این نازنین گل دخترم.

و اما حرف آخر:قدردان خدای مهربون باشیم که گلهای بهشتی =فرزند یا فرزندان= به ما بزرگها هدیه میکنه.