کار دنیا رو می بینی!
هو العلیم
این باور قلبی بیشتر ما آدماست که خدای مهربون داناست به تمام پنهان و آشکارماها.
سال پیش یه فیلم مستند تقریبا قدیمی دیدم که تحقیق بین سه نسل کرده بودند و ازش برداشت کردند اگر رابطهء خوبی بین فرزند دختر با پدرش و متقابلا برقرار باشه اونها اکثرا شوهرانی همچون پدرانشون خواهند داشت و چند خانواده را از این سه نسل رو با مدرک و سند مشخص نشون دادند.
کار دنیا و خدا رو می بینی! من اون روزا همش ذهنم مشغول بود چطور شد قسمتم همسری شد که شباهت ظاهری و اندامی و نامی و رفتاری و معیارهای اخلاقیش و غیرو کپ بابامه!
داشتم از تعجب و شگفتی روزگار در می موندم. می بینی من تو قلبم چه معیارهایی از لحاظ تیپ و شخصیت و اخلاق همسرم می پرورندم و چی نصیبمون شد.آخه مگه اینقدر خدا میدونه من عاشق بابام بودم خودش لطف کرد شبیه همچین تیپی رو کرد همسرم.
البته من کاملا سپاسگزارم و حتی خوشحالم که خدای مهربون همسر گلمو قسمتم قرار داد اما یه درس گرفتم که اونم اینه خدا همیشه از پنهان و آشکار ما خبر داره و ما خودمون رو نباید گول بزنیم و بگیم نه!!!!!!!!!!
اینجوریا هم میگین نیستش.(من با جرات میگم بالعکس ,هستش)
یه نکته در مورد خودم بگم یعنی یه صفت اکتسابی بیست و مشت در خودم پرورندم :
اونم اینه که تا میتونستم تو دوران مجردیم قربون صدقه مامان و بابام و علی الخصوص بابایی می رفتم.
آقا همچین بابا گلمو می دیدم و جو هم مساعد بود می پریدم بغلش و تا جا داشت می بوسیدمش و نازش می کردم و کلی قربون صدقه اش می رفتم مامانم حرصش می گرفت و من رو به اسم گرانقدر "پاچه خوار" و یا عین "عمه بزرگشه" ملقب نمود.
و منم برای خودشیرینی بیشتر رو به بابام می گفتم :
پسرم ! (یعنی من مادر پدر میشدم ام ابیها )یادته گفتم این دختر که میگی عاشقشم مامان یا این یا هیچ کس دیگه .ببین چه به روزگارت آورده!
مادر بفدایت هنوزم دیر نشده میریم یکی بهترشو برات میگیریم (البته اونقدر بامزه می گفتم که همه از خنده ریسه می رفتن از جمله مامان گلم و دیگه تلافیشو سرم در نمی آورد)
نمیدونین وقتی قربون صدقه بابای گلم می رفتم البته بگما هنوز هم فداییشم چقدر ذوق شیرین و بنظر کودکانه می کنه از برق چشماش میشه کلی کیف کردن حسابی رو فهمید.
من مطمئنم یا مامانم از این نفرین خوشگلا کرده که عین بابام بیاد خواستگار و همسرم بشه و یا دعای بابامه که شوهری مثل خودش نصیبم بشه یا هردوتایی تو دلشون دعا کردن من شوهری به این گلی نصیبم بشه.
بهر حال من راضیم به رضای خدای مهربونم مطمئنا میدونه چی مناسبه و چه کسی برای چه کسی ساخته شده.
بارها دیدم و یا شنیدم بعضیا بهم میگن خوش بحالت چنین همسری نصیبت شده مثلا اگر مجردن میگن دعا می کنیم عین شوهرت خدا نصیبمون کنه.
اما من فکر می کنم کاملا اشتباه می کنن چون خدا میدونه کی برای کی مناسبتره.
پیامبرمون رو با خدیجه کبری(س) همسر و همراه هم قرار داده.امام علی(ع) را همسر فاطمه زهرا(س) قرار داده و ...
اگه همسرم با این اخلاقاش خوبه شاید برای من خوبه و برای کسی دیگه اصلا مناسب هم نمی تونست باشه و یا اگه من همسر ایشون نبودم برای اون زنی با خصوصیات غیر من اصلا مناسب هم نبوده.و همچنین بالعکس من اگر همسری غیر ایشون داشتم معلوم نبود چه سرنوشتی داشتم.
این فلسفه نگرش من به زندگی زناشوییه: مجردای عزیز همیشه از خدای مهربون مون بخواین یه همسفر و یه همراه و یه همسر خوب با توجه به روحیات و اخلاقیات شما نصیبتون کنه نه اونی که شما فکر می کنین مناسبتونه و یا آرزو دارین همسرتون اینطوری باشه و یا اونطوری باشه.
واقعیات زندگی همیشه به شیرینی رویاهای خام نیست اگر رویایی می پرورانید تو ذهنتون لطفا پخته و بحق و برای رضای خدای مهربون باشه مطمئنا بهترین انتخاب را خواهید داشت و بالطبع زیباترین زندگی رو خواهید داشت با عشق الهی.
"ان شاء الله"