هوالبصیر

من از خودم گله مندم به پیشگاه خدای مهربونم

تیپ شخصیتیم طوریه که پر انرژی حرف می زنم اصلا تمام قوتم رو میدم به کلماتی که بزبون میارم شاید اگر اینطوری نبودم خیلی بهتر بود .گاهی اوقات آقای گلم در این زمینه بهم تذکر لسانی میده اما چه کنم انگار می خوام تموم زوایای برداشت شخصیمو از یک مطلب و یا نکته ای رو با کلمات به شخص یا اشخاصی که باهاشون مرتبطم برسونم.

دلم می خواست الکی رنج مال دنیا و تعلقات دنیوی رو نداشته باشم نمیدونم اینو میشه به پای ضعف شدید ایمانیم گذاشت و یا گناهان کثیری که مرتکب میشم (چه به عمد و یا چه سهو) اما دلم از خودم گرفته و پناه می برم از خودم و شیطان رانده شده به خدای مهربونم.

میرم وبلاگ دوست جون حرفاش رو که خیلی قشنگ تو جملات بیان می کنه می خونم .دلم پر خون میشه .از اینکه مدعی خیلی چیزام اما من فقط کارام تو کلامم خلاصه شد عمل درست و درمونو مشخصی که ندارم بخودم میگم بار گناهانت خیلی سنگین تره چون میدونی و درست عمل نمی کنی. اون لحظه روحم میخواد از جسم خاکیم  پر بکشه . من از خودم و از نفسم گله مندم چرا؟! چرا؟! و هزار چرای دیگه ؟!

خدای مهربونم من خطاکار, من روسیاه ,من غافل از اعمال درست رو ببخش و حتی یه لحظه رهایم نکن من مامنی جز تو نمی بینم انگار در اقیانوسی دهشتناک فرو رفتم و دارم غرق میشم.

خدایا من بدم میدونم اما تو ای مهربونم خیلی بزرگتر از ذهن مادی منی پس کمک کن نذار بمونم تو منجلاب کارام. 

ممنونم ای مهربونم که به حرفام گوش میدی و ممنونم که آدمای خوب رو تو مسیر زندگیم قرار میدی تا حتی شده ذره ای بخودم بیام.شکرا لله ...الحمدالله رب العالمین

دوستان خوبم ملتمس دعاهاتونم اگر نظری و لطفی کنید منو فراموشم نکنید بدونید خیلی محتاج دعاهاتونم حتی بیشتر از تصور خودتون  نسبت به آنچه ازمن می دونید و یا در تصورتون ازم ساختین, پیشاپیش ممنونتونم

و شما رو بخدای مهربونم سپردم  تا لحظه لحظه های زندگیتون رنگ خدایی داشته باشه

"الهی آمین"