هوالشهید

روز سه شنبه 11 مهرماه سال 91 که رفتیم زیارت خوبان منو آقایی و خونواده آقایی , خدائیش لذت زیادی بردیم همگی مون و واقعا جای همگی تون خالی کردیم حسابی. دعا می کنم نصیب تمام دوستداران اهل بیت(ع) از این جور زیارت خوبا بشه.

بعدش وقتی اومدیم خونه مدام آقایی می گفت خانم انشاءالله اگر بتونم با هزینه خودمون با خونواده دسته جمعی میریم یه امامزاده دیگه و سر راهش هم میریم سر خاک فلان شهید که خیلی مشهوره.منم که مثل بچه ها کلی ذوق ذوق, نگو و نپرس.

قراربود اگه جور شد جمعه اش 14مهرماه که متاسفانه جورنشد من حالا بازم مثل بچه ها غصه غصه که نگو و نپرس.

آقایی باهام صحبت کرد و گفت دیدی که اوضاع اقتصاد با این گرونی ها بهم ریخته جور نشد انشاءالله جمعه دیگه.

جمعه 21 مهر ماه بازم از راه رسید و بنا بدلایل قبلی و موارد دیگه باز نشد. یه چشمه غصه ام رو به آقایی نشون دادم ولی بعد خودمو آروم کردم. چون واقعا اوضاع مساعد برای حتی یه مسافرت کوچولو نبود و آقایی کلی کار و گرفتاری داشت.

و اما روز جمعه 28 مهرماه ساعت یک و چهل و دقیقه, عمو بزرگم به آقا زنگ زد گفتن ما داریم میریم محله خودمون بعد می خواهیم بریم یکی از شهرستانهای اطراف ماشینمون هم جاداره برای شما و خانمت. حتما بیاین.آقایی به یکی از آشناها قول داده بود حتما مغازه رو باز کنه از عمو معذرت خواسته ولی گفت حتما منو میفرسته. حالا از خوشحالی پر در آوردم چون من با خانواده عموام روابط صمیمی و درحد جام جهانی. باهم دیگه خوشیم و حالا یه سیاحتی میخواستیم باهم داشته باشیم کلی ذوق ذوق از نوع بچه گونه اش.

تا محله مامانم اینا رفتیم بعد عمو از زن عمو پرسیدن خانم کجا گفتین بریم زن عمو حواسش نبود اشتباهی گفت فلان سید خوب .اونا ازم پرسیدن بلدی؟منم با تعجب گفتم: نه. هی مشخصاتش رو بهم دادن تازه فهمیدم  همون شهیدی که از قضا سید هم هستش منظورشونه. نمی دونید چقد متعجب بودم وقتی اونجا رفتیم این دفعه خود این شهید سید   منو طلبیده بود و من مهمان مزارش بودم  برای همه کلی دعا کردم چه اونایی که التماس دعا داشتن و چه اونایی که نگفتن .

کمی درباره این شهید بزرگوار بگویم ایشون از سیدهایی بودند درستکردار و خوب و مشهور تو محله شون. زمان جنگ به شهادت می رسن و بعد از چندین سال پیکر پاکشون در منطقه جنگی پیدا میشه در حالیکه ذره ای پیکر مبارکش تجزیه نشده بود یه جسدی که انگار تازه جان به جان آفرین تسلیم کرده بود .

وعده های خدای تبارک و تعالی همیشه راست است و کسانی که درک کرده باشند به مقامی می رسند که بعد از پیوستنشان به خدای مهربون مون باز سالم است و زمین و حشرات و موجودات بر روی اون به خود اجازهء تجزیه جسدشون را نمی دهند.

 خوشا به سعادت شان و خوشا به سعادتشان و خوشا به سعادتشان...

خدایا من و کسانی که دوست دارنداینگونه باشند در حالی بمیران که جسم و روحمان الهی شده باشد و زیبایی شهادت را به ما بچشان."الهی آمین"